لعنت به همه ی قانون های دنیا که در آن شکستن دل پیگرد قانونی ندارد . . .
.
.
.
زندگی شبیه شعریست
قافیه هایش با من ، ” تو ” فقط همیشه ردیف باش !
.
.
گل اگر چشم خودش باز کند خواهد مرد / ماه در اوج غرورش به زمین خواهد خورد
چون به زیبایی تو حسرت ، عالم خوردند / برق چشمان تو روح از تنشان خواهد برد . . .
.
.
انسانهای خوب همانند گلهای قالی اند
نه انتظار باران را دارند و نه دلهره ی چیده شدن ، دائمی اند !
.
.
.
دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد
نه التـــمـاس هـــایم را
و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را…
به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی
درخـتـی از غــــرور کـاشـتم…
.
.
.
دلی که شکستی را گچ چاره نکرد ، گل گرفتمش
فدای عزیزی که آتیش معرفتش ، جنگل بی معرفتها رو خاکستر میکنه !
کاش نامت را با خط بریل مینوشتند ، صدا کردنت کافی نیست ، شکوه اسم تو را باید لمس کرد !
...
دلم میخواهد ویرگول باشم تا وقتی به من میرسی ، مکث کنی !
...
گل اگر چشم خودش باز کند خواهد مرد / ماه در اوج غرورش به زمین خواهد خورد / چون به زیبایی تو حسرت ، عالم خوردند / برق چشمان تو روح از تنشان خواهدبرد