لحظه های خاموش گذر گاه تو ام
که در اعماق آیینه ی خاطره ها مدفون مانده ام
با غم بی پاسخی وبی مهری بی نهایت آشنایم
بارها درکمین پیغامی در اندیشه ماندم
وتن سپردم به ریشه ی پر از پیچک آرزو
دست التجا بسوی دهکده ناهمرنگت دراز کردم
وقافله های نهفته در مسیر را با چشمانم تعقیب کردم
اشکهای من ستاره های خاموش منند
و هزار پرسش از ساحل پر از چاووش تو دارند
(این مطلب ادامه داردمنتظر آه آواره ی ما باشید)
تاریخ : دوشنبه 89/11/25 | 3:32 عصر | نویسنده : سروش-و | نظرات ()